پایگاه اطلاع رسانی صاعقه
پایگاه اطلاع رسانی صاعقه و تو هم تا دیر نشده یک شب بیا، تا منادی حق ندای تبریک عید فطر را سر نداده بیا و خود را به این قافله برسان تا یک سحر با هم زمزمه کنیم " هر که دارد هوس کرببلا بسم ا..."
اللهم رب شهر رمضان... ساعت 30 دقیقه بامداد یکی از شبهای ماه عاشقی، اینجا قلب پایتخت کشور عزیزمان ایران، یعنی "میدان ارک"، میدانی که شهرتش را شاید بیشتر مدیون مسجدی است که چند ده سال پیش در کنارش بنا شده بنام "مسجد ارک". زمان زمانی است که اغلب مردم به خواب و استراحت میپردازند تا بتوانند برای صرف سحری و اقامه نماز صبح بیدار شوند، اما تو گویی اینجا اصلاَ شب نیست!
اینجا انگار مهمانی ویژه ای برپاست و میهمانان 30 شبه با شور و حال خاصی مسیر نسبتاَ زیادی را پیاده طی میکنند تا خود را به این سفره پر نور و به این "بزم محبت" برسانند. همه جور آدمی را از هر سنی در اینجا می بینی. اغلب این جمع چند هزار نفری را جوانان تشکیل می دهند و البته وجود محاسن سفیدان و سالخوردگان نیز چون نگین انگشتری در این میان جلوه نمایی میکند.
از کارگر و کاسب، دانش آموز و دانشجو گرفته تا استاد دانشگاه و دکتر و مهندس و البته روحانیون عزیزی که اینجا هستند و همه آمده اند تا ساعتی را با خدای خود خلوت کرده و به مناجات بپردازند.
و "حاج منصور ارضی" که بیش از 30سال با نوای گرم و دلنشین خود و البته عنایات خاصه حضرات معصومین(علیهم السلام) با أباحمزه، افتتاح، کمیل، مجیر و دیگر ادعیه این "مسجد ارک" را به "مسجد عرش" مبدل میکند.
توسل به ساحت ذوات مقدسه اهلبیت (علیهم السلام) و هر شب دست به دامان یک کریم از این خانواده کرامت شدن نمک سفره مناجات این شبهاست، که البته ره توشه خیل کثیری از مداحان جوان أهلبیت (علیهم السلام) که از گوشه و کنار تهران و حتی از خارج از تهران خود را به این محفل میرسانند نیز هست.
من هم در میان تاریکی شب و در بین پرده ستاریت خدا در گوشه ای از این خیابان خارج از مسجد و در بین شب زنده داران مینشینم و با خود میگویم: خدایا این همه جوان آن هم در این ساعت از شب که نه فردایش تعطیل است، نه شبهای قدر است نه بیکار هستند آن هم به همراه زن و بچه اینجا چه میکنند؟! اینهایی که حتی از چهره هایشان میشود فهمید خیلی هاشان هنوز به سن تکلیف هم نرسیده اند!
مگر غیر از این است که این پیر دلسوخته امام حسین(ع) بهانه ای است که دور هم جمع شوند و در خلوتی بین این جمع نورانی و مصفا دل را به حرم یار رسانده و با آهی از جنس نیاز آرام با حاجی همنوا شده و زمزمه کنند: الهی إرحم فی هذه الدنیا غربتی، أبکی لظلمت قبری، إلهی و ربی من لی غیرک.. و در پایان مجلس همه یکصدا با یک نفس به سینه زده و بگویند "غریب مادر حسین (ع) .."
و من اما در این میان حضور هفتاد و چند شهید سوخته این مسجد را و حضور همه شهدای عزیز دفاع مقدس که همرزمان و خانواده هایشان به کثرت در این جمع هستند را به خوبی احساس میکنم.
و تو هم تا دیر نشده یک شب بیا، تا منادی حق ندای تبریک عید فطر را سر نداده بیا و خود را به این قافله برسان تا یک سحر با هم زمزمه کنیم " هر که دارد هوس کرببلا بسم ا... "
اینجا انگار مهمانی ویژه ای برپاست و میهمانان 30 شبه با شور و حال خاصی مسیر نسبتاَ زیادی را پیاده طی میکنند تا خود را به این سفره پر نور و به این "بزم محبت" برسانند. همه جور آدمی را از هر سنی در اینجا می بینی. اغلب این جمع چند هزار نفری را جوانان تشکیل می دهند و البته وجود محاسن سفیدان و سالخوردگان نیز چون نگین انگشتری در این میان جلوه نمایی میکند.
از کارگر و کاسب، دانش آموز و دانشجو گرفته تا استاد دانشگاه و دکتر و مهندس و البته روحانیون عزیزی که اینجا هستند و همه آمده اند تا ساعتی را با خدای خود خلوت کرده و به مناجات بپردازند.
بنازم به "بزم محبت" که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند..
خانواده هایی با چند طفل کوچک و اقلام خوراکی و اسباب بازی، زن وشوهران جوان حزب اللهی، پسران و دختران مجرد به دور از وسوسه های شیطانی و شیرینی های کاذب دنیایی، برادران، باجناقها و دوستان قدیمی که هرشب در قسمتی از این مهمانسرا با هم قرار میگذارند و خانوادگی دل به مناجات با خدای خود میسپارند. و "حاج منصور ارضی" که بیش از 30سال با نوای گرم و دلنشین خود و البته عنایات خاصه حضرات معصومین(علیهم السلام) با أباحمزه، افتتاح، کمیل، مجیر و دیگر ادعیه این "مسجد ارک" را به "مسجد عرش" مبدل میکند.
توسل به ساحت ذوات مقدسه اهلبیت (علیهم السلام) و هر شب دست به دامان یک کریم از این خانواده کرامت شدن نمک سفره مناجات این شبهاست، که البته ره توشه خیل کثیری از مداحان جوان أهلبیت (علیهم السلام) که از گوشه و کنار تهران و حتی از خارج از تهران خود را به این محفل میرسانند نیز هست.
من هم در میان تاریکی شب و در بین پرده ستاریت خدا در گوشه ای از این خیابان خارج از مسجد و در بین شب زنده داران مینشینم و با خود میگویم: خدایا این همه جوان آن هم در این ساعت از شب که نه فردایش تعطیل است، نه شبهای قدر است نه بیکار هستند آن هم به همراه زن و بچه اینجا چه میکنند؟! اینهایی که حتی از چهره هایشان میشود فهمید خیلی هاشان هنوز به سن تکلیف هم نرسیده اند!
مگر غیر از این است که این پیر دلسوخته امام حسین(ع) بهانه ای است که دور هم جمع شوند و در خلوتی بین این جمع نورانی و مصفا دل را به حرم یار رسانده و با آهی از جنس نیاز آرام با حاجی همنوا شده و زمزمه کنند: الهی إرحم فی هذه الدنیا غربتی، أبکی لظلمت قبری، إلهی و ربی من لی غیرک.. و در پایان مجلس همه یکصدا با یک نفس به سینه زده و بگویند "غریب مادر حسین (ع) .."
و من اما در این میان حضور هفتاد و چند شهید سوخته این مسجد را و حضور همه شهدای عزیز دفاع مقدس که همرزمان و خانواده هایشان به کثرت در این جمع هستند را به خوبی احساس میکنم.
و تو هم تا دیر نشده یک شب بیا، تا منادی حق ندای تبریک عید فطر را سر نداده بیا و خود را به این قافله برسان تا یک سحر با هم زمزمه کنیم " هر که دارد هوس کرببلا بسم ا... "
.: Weblog Themes By Pichak :.